شهرادشهراد، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

شاه جوانمرد

شانزده ماهگى گل پسر

  سلام به گل پسر   شانزده ماهگيت مبارک عزيزم   پسر گلم تقريبا بيست روز قبل شروع کردى به راه رفتن قبلا راه ميرفتى ولى در حد دو سه قدم ولى ماشالا الان کامل راه ميرى دور خودت ميچرخى عقب جلو ميرى و وقتى خيلى خوشحالى  بشين پاشو هم ميرى   هروقت صداى آهنگ ميشنوى شروع ميکنى به رقصيدن           فدات بشم ک دستات و تکون ميدى و ميرقصى   عاشق تل و کليپسى   غذاخوردنت خداروشکر عالى شده هم از غذاهاى خودمون ميخورى هم سوپ ى ک واست درست ميکنم   خيلى شيطون شدى   راستى بيست و پنج شهريور يه اتفاق خيلى خوب واسمون افتاد و باعث خوشحالى من و بابايي شد &n...
1 مهر 1393

پانزده ماهگی شازده

  شهراد جون پانزده ماهگیت مبارک   تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر ! مادر شدم اوپاره جان شد،خدا را شکر       شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من   لبخند زد جانم غزل خوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما او   یک غنچه زیبا و خندان شد،خدا را شکر       او آمد و باران رحمت با خودش آورد   گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر       سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم   شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر...
17 مرداد 1393

پنجمين سالگرد ازدواجمان

      همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور کنی           .  در ثانیه‌های بودنت می‌مانم. در فصل شکست خوردنت می‌مانم  یک سال نه ده سال چه فرقی دارد. تا لحظه دل سپردنت می‌مانم و دوستت دارم . . .                 سلام عشق مامان پنج سال از ازدواج من و بابايى گذشت و امسال دومين سالى بود که شما کنارمون بودى       به همين دليل ديشب بابايى واسه شام دعوتمون کرد بيرون   تقريب...
21 تير 1393

چهارده ماهگى گل پسر

    سلام عشق مامان و بابا     پسر گلم چهارده ماهگيت مبارک         عزيز مامان روز به روز دارى بزرگتر ميشه و لحظه هاى خوب و خوش زندگى هم به همين سادگى ميگذره     هر ثانيه زندگى کردن کنار شما و بابايى آرامشى بهم ميده که از خداى بزرگ ميخوام هميشه اين آرامش  پابرجا باشه   خداى مهربون ازت بخاطر همه چى متشکرم همسر مهربون پسر  گل و زندگى خوبى که دارم  هيچ وقت شادى و خوشحالى سه نفرمونو نگير     پسر گل مامان ديگه مردشدى واسه خودت     کارايى ميکنى ک دلم ميخواد بگيرم فقط بوست کنم     عاشق دالى بازى هاتم ...
15 تير 1393

سیزده ماهگیت مبارک

  سلام گل پسر مامان سيزده ماهگيت مبارک       پسر گلم سيزده ماه گذشت و تو اين مدت وجودت تو زندگى من و بابايي واقعا به زندگيمون              برکت و شادى و داد پسر گلم حسابى شيطون شدى از کار و زندگى افتادم و فقط حواسم به شماست که دست به چيزى نزنى يا جاى خاصى نرى  رو فرش هم هر چى ببينى ميبرى تو دهنت دستت و به مبل يا ميز ميگيرى و راه ميرى گاهى اوقات هم خودت بدون کمک مى ايستى عاشق توپى و با بابايى توپ بازى ميکنى هميشه   وقتى کار بدى انجام ميدى من يا بابايى دعوات ميکنيم ديگه اون کارو انجام نميدى عاشق اتاقتى و دوست دارى همش اونجا باشى   راستى دوتا مرو...
21 خرداد 1393

خلیـــــــــــــج همـــــــــــــــیشه فــــــــــــــــارس

سلام عزیز مامان بالاخره بعد یه مدت بدون مسافرت  سر کردن که واقعا برا من و بابایی سخته!تونستیم اوکی مرخصی رو برای روز دوم خرداد بگیریم   صبح روز دوم به سمت بندر عباس حرکت کردیم و بعد از استراحت بین راه و یه گشت کوچولو تو دهبکری حدودای ساعت 2 رسیدیم بندر.با یه مشورت کوچولو تصمیم بر این شد که کلا بریم قشم !!!   خدا رو شکر بندر پل زیاد شلوغ نبود و سریع نوبتمون شد که ماشینو ببریم تو کشتی و بعد یه ربع رسیدیم لافت.با طی تشریفات قانونی وارد جزیره شدیم و چون بابایی با دوستش هماهنگ کرده بود به سمت خونشون حرکت کردیم   تو مدت اقامتمون از بازارهای قشم و درگهان دیدن کردیم و یه کمی (فقط کمی)هم ولخرجی!!! ...
7 خرداد 1393

دومين کنسرت

سلام عشق مامان 27  با هم دومين کنسرتم رفتيم کنسرت محسن يگانه   وقتی شروع شد ترسيدى و شروع کردى به گريه کردن فقط تو بغل من بودى و راه ميرفتيم با هم گاهى وقتا هم ميرفتيم تو سالن البته فقط شما نميترسيدى دو سه تا نى نى ديگه هم بودن جالب بود وقتى ميرفتيم تو سالن شما که خوشحال خوشحال بودى بقيه ى نى نى ها هم دست ميزدن و ميرقصيدن ولى وقتى ميرفتيم داخل شروع ميکردید به گريه کردن فک کنم از صداى محسن يگانه خوشت نيومد البته بهت حق ميدم اصلا خوب اجرا نکرد برنامش و همه ى آهنگای غمگينشو اجرا کرد  ولى کنسرت سون باند خيلى خيلى باحالتر بود و شما هم خيلى دوست داشتى و فقط دست ميزدى خلاصه اين يک و نيم ساعت و تحمل کردیم و پنج دق...
31 ارديبهشت 1393